شیوع بالا و رو به افزایش بیماریهای مزمن چون فشار خون بالا، دیابت، چاقی و بیماریهای کلیوی نیاز به پیوند را در سالهای آینده به مراتب بالاتر خواهد برد، لذا لازم است که با برنامهریزیهای منسجم و هدفمند در این زمینه برای آینده آماده شد.
بسیاری از بیماریهای مزمن در نهایت به نارسایی اعضایی چون کلیه، کبد، قلب و غیره منجر میشود که نتیجهای جز معلولیت جسمی یا مرگ ندارد.
پیوند عضو بهترین درمان برای جلوگیری از این عوارض است.
برای اینکه پیوند اعضا در ایران بتواند در آینده توان رویاروی با این حجم کاری را داشته باشد، با چالشهای متعددی مواجه است که در زیر به برخی از آنها و راهحلهای بالقوه آن اشاره خواهم کرد:
۱- عدم وجود نظام منسجم پیوند
در کشور ما مراکز متعدد پیوند بهویژه در زمینه پیوند کلیه وجود دارند، اما هر یک از این مراکز مستقل از دیگری مشغول به کار هستند و نظام یکپارچه و منسجم برای سازماندهی و ارزیابی فعالیتهای آنها وجود ندارد. این مسئله باعث شده است که اطلاعات کافی و دقیقی در زمینه پیوند و جهتگیری آن در آینده وجود نداشته باشد.
این وضعیت ارزیابی مشکلات کنونی و برنامهریزی برای ارتقای کمیت و کیفیت در آینده را با مشکل مواجه خواهد کرد. لازم است که تمامی مراکز پیوند تحت پوشش یک نظام منسجم قرار گیرند.
این امر به انسجام پیوند، ارتقای کیفیت و کمیت خدمات ارائهشده و دسترسی بهتر بیماران به خدمات پیوند کمک خواهد کرد.
۲- عدم وجود قوانین ملی پیوند
یکی از علل عدم وجود نظام منسجم پیوند در کشور ما عدم وجود قوانین ملی در این زمینه است. تنها قانون موجود در این زمینه تنها به استفاده از اعضای بیماران مرگ مغزی برای پیوند اشاره کرده است. اگرچه این اقدام بسیار خوبی برای توسعه اولیه پیوند بوده است، ولی راهکاری کافی در آینده نخواهد بود.
کشور ما نیاز به قوانین منسجمی برای سیاستگذاری اهدای عضو و توسعه آن، افزایش کمیت و کیفیت پیوند، دسترسی بیماران به این خدمت بهویژه پوششهای بیمهای لازم بیماران دارد.
۳- عدم وجود بانک ملی اطلاعاتی در زمینه اهدای عضو و پیوند
یکی از ضروریات و لوازم برنامهریزی برای آینده داشتن اطلاعات کافی و دقیق است. به علت عدم انسجام ملی در زمینه پیوند، متأسفانه کشور ما فاقد این اطلاعات است. هرچند مراکز گوناگون برای خود اطلاعاتی از عملکرد و نتایج خود را دارند، ولی در سطح ملی کشور ما فاقد این دادهها است.
لازم است با وضع قوانین ملی، مراکز پیوند ملزم به اطلاعرسانی در زمینه فعالیتهای پیوند خود و نتایج آن به بانک اطلاعات ملی شوند. با استفاده از این اطلاعات میتوان مشکلات را پیدا کرد و برای رفع مشکلات و بهبود کمیت و کیفیت خدمات پیوند اقدام و برنامهریزی کرد.
۴- نیاز به فرهنگسازی و توسعه اهدای عضو در سطح ملی
اگرچه اهدای عضو در کشور ما با پیشرفتهای بسیار خوبی همراه بوده است، ولی این امر در تمامی مناطق کشور به نحو یکسانی به پیش نرفته است. بهعنوانمثال، اگرچه اهدای عضو از جسد با پیشرفتهای خوبی در چند سال اخیر همراه بوده است، ولی هنوز میزان رضایت افراد خانواده در این زمینه در برخی از استانهای کشور بسیار پایین است و با توجه به عدم وجود اطلاعات و سیستم کشوری، پیوند بیماران نیازمند در برخی از استانها از دهنده مرگ مغزی شده با مشکل همراه است.
فرهنگسازی برای اهدای عضو و ایجاد نظام کشوری پیوند میتواند دسترسی تمامی افراد را به خدمات پیوند در سطح کشور تضمین کند.
۵- نبود مراکز مجهز در تمامی زمینههای پیوند
گرچه در کشور ما مراکز متعدد پیوند کلیه وجود دارد، ولی در زمینه پیوند اعضای دیگر مراکز مجهز محدودی وجود دارد و این امر دسترسی بیماران نیازمند را به خدمات پیوند با مشکل مواجه کرده است. تعداد مراکز مجهز برای پیوند کبد، کلیه، قلب و ریه بسیار محدود است.
لازم است که حداقل در سطح استانها مراکز مجهزی وجود داشته باشد که توانایی ارائه تمامی خدمات پیوند را داشته باشند. البته شرط لازم برای این کار، داشتن نظام کشوری پیوند، منابع مالی کافی و نیروی انسانی مجرب و کارآزموده است. توسعه این مراکز و همکاری نه رقابت بین آنها به افزایش کمیت و کیفیت پیوند در کشور ما کمک میکند.
۶- نبود برنامهریزی برای تربیت شمار کافی نیروی انسانی ماهر
توسعه پیوند برای مقابله با افزایش نیاز بیماران به این خدمت بهداشتی، نیازمند تربیت نیروی انسانی کافی در زمینههای گوناگون است، بهویژه پزشک، پرستار، مددکار اجتماعی و غیره
متأسفانه در این زمینه برنامهریزی و زیرساختهای لازم وجود ندارد. توسعه پیوند و ایجاد مراکز مجهز و متعدد لزوم برنامهریزی دقیق سیاستگذاران عرضه بهداشت برای تضمین آینده این رشته را طلب میکند.
۷- منابع مالی و پوشش بیمهای کافی
پیوند اعضا از کارهای پرخرج در نظامهای بهداشتی است. اما نشان داده شده است که سرمایهگذاری در این زمینه در مقایسه با درمان بیماران مبتلابه نارسایی عضو بسیار کمهزینهتر و برای جامعه بهصرفهتر است.
برای مثال، هزینه پیوند کلیه و مراقبتهای بعدی آن به مراتب از هزینههای دیالیز کمتر است. در ضمن طول عمر و کیفیت زندگی این بیماران پیوندی به مراتب از بیماران پیوند نشده بهتر است.
کشور ما از امکانات مالی محدودی برخوردار است، لذا لازم است که سیاستگذاران بهداشتی در این زمینه به پیوند اعضا اولویت دهند. این امر نهفقط در زمینه انجام پیوند کلیه بلکه در زمینه مراقبتهای بعد از پیوند برای حفظ عضو هم ضروری است. بهعنوانمثال، یکی از ملزومات حفظ عضو پیوندی دسترسی به داروهای پیوندی است.
بنابراین لازم است که پوشش بیمهای کافی برای دسترسی آسان بیماران به این داروها فراهم شود.
* جراح پیوند و عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی تهران
نظر شما